مدح و مصیبت حضرت زینب سلام علیها
اى زينب! اى كه بى توحقيقت زبان نداشت خـون آبرو، محبّت و ايـثـار، جان نداشت بى تو حـيا به خاك زمين دفـن گشـته بود بى تو شرف ستاره به هفت آسمان نداشت در بـاغ وحـى بيــن دو ريحـانه ی رسول رعـنـاتـر از تو فاطمه سرو روان نداشت تـو عـاشـقـى چــو يــوسف زهـرا نداشتى او چون تو عاشقى به تمام جهان نـداشت بى تو شكـوفه هاى شهادت فـسـرده بــود بى تو رياض عشق و وفا باغبان نداشت آگـاه بود عـشـق، كه بى تـو غـريب بـود اقرار داشت صبركه بى تو تـوان نداشت در پـهـن دشت حـادثه، بـا وسعت زمـان دنيا سراغ، چون تو زنى قهرمـان نداشت تـاريـخ صتابـران جهـــان جـانگــداز تـر از قـصّـه صبــورى تــو داستـان نـداشت هفـتاد داغ بر جگـرت بود و باز خصـم تنها نه از سـخن، ز سكوتت امان نداشت گر پـاى صبـر و همّت تو درميان نـبود اسلام جز به گوشـۀ عـزلت مكان نداشت كاخ سـتم به خـطـبه تو گشت زيـر و رو تـابى به پـيـش قـلّـه آتـش فـشـان نـداشـت اين غـم كجـا بـرم كه گـل دامـن رسـول آبـى به غـيـر اشك غـم بـاغـبـان نـداشـت شبها گرسنه خفت و نمـاز نشسته خـواند سهـم غـذاش داد به طفـلى كه نـان نداشت او دخت مادريست كه از جـور دشمنـان حـتّى درون خـانه خـود هـم امـان نـداشت روزى به زيـر سـايـه پـيـغـمـبــر خـداى روزى به جز سر شهــدا سايه بان نداشت زينب اگر نبود، شجـاعـت به گــور بـود زيـنب اگـر نبـود، شهـامـت روان نداشت زينب اگـر نبـود، وفــا سـرشكـسـتـه بـود زينب اگر نبـود، تـن عـشـق جـان نداشت زينب اگر كمر به اسـارت نـبـسـتـه بــود آزادى اين چـنـين، شـرف جاودان نداشت زينب اگـر نبـود پس از كــشتـن حسيــن گــلـدسـتـه صــفـا، صـداى اذان نــداشـت ميثم هماره تاكه به لب داشت صحـبـتـى حرفى بجز مناقـب ايــن خانـدان نــداشت |